آن دل که علي مرتضي را نشناسد * سوگند خدا را که خدا را نشناسد* يک ذره صفا در دل آن سفله نباشد* گر شان وصي مصطفي را نشناسد* دل نيست هر آن دل که در او مهر علي نيست* سر نيست که سر انما را نشناسد* پنجاه بود عمرش اگر طفل بخوانش* گر پنج تن آل عبا را نشناسد* يک قطره ز کوثر به دل او بچشانند* گر ساقي درياي بقا را نشناسد* يک لقمه سر سفره ي جنت ندهندش* گر شان نزول هل اتي را نشناسد* يک عمر اگر طواف کند کعبه ي حق را* هيچ است چو مولود بنا را نشناسد* گر قوس شود قامتش از سجده چه حاصل* چون کشته ي محراب دعا را نشناسد* در آتش سوزنده ي دوزخ بگدازد* گر حق رفيق آشنا را نشناسد* قصاب و گدايي سر کوي علي بس* کس به ز علي حال گدا را نشناسد