اگر يک صندلي در کوپه آخر نگه داري
قطاري را فقط يک ساعت ديگر نگه داري
اگر يک ساعت ديگر،کنار کوپه آخر
نگاه مهربانت را به سمت در نگه داري
اگر وقتي کبوتر ها به گنبد بال مي سايند
براي بال پروازم فقط يک پر نگه داري
دلم مي سوزد و مي سازد از خون جگر بالي
اگر تو آتشم را زير خاکستر نگه داري
اگر شعري برايت باشم و شعر جديدم را
بخوانم،بشنوي،در گوشه دفتر نگه داري
اگر نام مرا در بين مشتاقان ديدارت
به عنوان کنيز حضرت مادر نگه داري
اگر قسمت شود پاي پياده مي رسم،باشد
مرا وقت شفاعت در صف محشر نگه داري