نمي دانم اين چه رابطه اي است که بعد از قرنها ذکر کربلا، حضرت ابا عبدالله(ع) و اباالفضل العباس(ع) و ... اشک از رخسارمان سرازير مي گردد؛وقتي دست ميوه دل علي(ع) (وجود مقدس ابالفضل(ع)) را قطع مي کنند، دشمنان جرات مي يابند و به سوي ايشان حمله مي کنند، تيري به چشم مبارکش مي زنند و آقا ديگر نمي بيند، از طرفي هم دست ندارد که تير را بيرون بياورد؛ زانوها و پاهايش را جمع مي کند و تير را از چشم خود خارج مي کند، خون چشم آقا را فراگرفته است، جايي را نمي بيند، دشمنان به او شمشير مي زنند حضرت که هيچوقت مولايش را برادر صدا نمي کرد فرياد مي زند
يا اخا ادرک اخا لا يوم کيومک يا ابا عبدالله
با هر نفس پر مي زنم دور سر ابوالفضل
تا ابد دل داده ام به مادرت ابوالفضل
هر جا برات گريه كنم بهشته يا ابوالفضل
زهرا به روي قلب من نوشته يا ابوالفضل
صلي الله عليك يا مظلوم يا حسين
يا حق عزت زياد
التماس دعا
شهادت سرور و سالار شهيدان رو به تمامي شيعيان جهان تسليت ميگم .
"باز باران باترانه
مي خورد بر بام خانه"
يادم آيد کربلا را دشت پر شور ونوا را
گردش يک ظهر غمگين گرم و خونين
لرزش طفلان نالان زير تيغ و نيزه ها را
آري آري تا نگيرد شعله ها دردل زبانه
تانگيرد دامن طفلان محزون را نشانه
تانبيند کودکي لب تشنه اينجا اشک ساقي
بر فراز خيمه
برگونه ها
بر مشک ساقي
کاش مي باريد باران
اين حسين کيست که عالم همه ديوانه اوست
وين چه شمعي است که عالم همه پروانه اوست
سلام ايام سوگواري امام حسين و اهل بيت تسليت باد
باز اين چه شورش است که در خلق عالم استباز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم استباز اين چه رستخيز عظيم است کز زمينبي نفخ صور خاسته تا عرش اعظم استاين صبح تيره باز دميد از کجا کزوکار جهان و خلق جهان جمله در هم استگويا طلوع ميکند از مغرب آفتابکاشوب در تمامي ذرات عالم استگر خوانمش قيامت دنيا بعيد نيستاين رستخيز عام که نامش محرم استدر بارگاه قدس که جاي ملال نيستسرهاي قدسيان همه بر زانوي غم استجن و ملک بر آدميان نوحه ميکنندگويا عزاي اشرف اولاد آدم استخورشيد آسمان و زمين نور مشرقينپرورده ي کنار رسول خدا حسين