سلام
خيلي جالب بود - ديد انسان رو باز تر ميكنه - اميدوارم ايمان واقعي ام رو بدست بيارم - بازم تشكر ميكنم - خيلي خوب بود!
امان از دل زينب
کاروان مي رود آهسته و نرم
زينب زير لب آرام زمزمه مي کند حسين
حسين غريبانه زينب را نجوا مي کند
آسمان شرمنده کاروان است
و آب .........
رقيه به دور دست خيره مي شود و ريز و بي صدا ذکر يا زهرا مي گويد
عباس سر به زير يا حسين مي خواند
ام البنين لالايي اصغر را جانسوز تر زمزمه مي کند
و باز زينب بي صدا فرياد مي زند حسين...حسين....حسين
نوشته زيبايي بود در ژناه حق موفق و سلامت باشيد