من اسيري از سفر برگشته ام
.............
امام صادق (عليه السلام) در قسمتي از زيارت اربعين ميفرمايند:
"... و (او) در راه تو جان خويش را بذل نمود تا بندگانت را
از ناداني و سرگرداني گمراهي نجات بخشد ...
نميدانم از اربعين چيزي ميتوان گفت يا نه؟
آخر اربعين اربعين است و نشانگر چهل روز دوري عاشق و معشوق و دو دلدله از هم.
چگونه توانستي اين چهل روز را تحمل کني زينب؟
تو که طاقت ? ورز دوري از حسين را در هنگام ازدواجت نداشتي. يادت هست؟
آن سه روز ي که به خاطر دوري از او سخت بيمار شدي و ضعف بر بدنت قالب شد. به ياد داري؟
نمي دانم اين چهل روز را چگونه به سر بردي.
چهل روز همراهي با کارواني از اسيران.
چهل روز درد و رنج و سختي. چهل روز تازيانه و محنت
تو نماد عشق بودي و قهرمان صبر و آزادگي
پرستار گلهاي خزان زده و باغ بي باغبان بودي.
مانده ام که آيا به کربلا باز گشتي يا نه؟
باز هم سري به قتله گاه زدي يا نه؟
باز هم مزار برادرت را ديدي يا نه؟
زينب تو چه کردي در اين چهل روز با اين همه درد و رنج؟