ميلاد با سعادت هشتمين اختر تابناک امامت و ولايت
شاه مردان ايران زمين حضرت علي بن موسي الرضا
عليه السلام
برهمگي شما عزيزان مبارک باد
برآوردن نياز درمانده در سفر
روزى گروهى از مردم در محضر امام رضا (ع) اجتماع نموده و از آن حضرت درباره مسائل دينى استفتا مىکردند. ناگاه مردى وارد مجلس شد و گفت: «اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يَا ابْنَ رَسوُلِ اللَّه». من از دوستان و شيعيان شما و اجداد طاهرين شما هستم. هماکنون از سفر حج برگشتهام و خرج راه را گم کرده و تهىدست شدهام و براى رسيدن به وطن نياز به مبلغى پول دارم. اگر براى شما ممکن است، پولى را به من عنايت کنيد تا به وطن برسم و در آن جا به همان مقدار از طرف شما صدقه دهم؛ زيرا من در شهر خود ثروتمندم.حضرت فرمود: بنشين، خدا تو را رحمت کند! سپس رو کرد به مردم و پاسخ مسائل شرعى آنان را داد تا اين که خانه از مردم خالى شد و همگان پراکنده گشتند، مگر سه چهار نفر. آنگاه امام (ع) وارد اندرونىِ خانه شد و پس از دقايقى بازگشت، اما به آن اتاق وارد نشد، بلکه از پشت در صدا زد: کجا است آن مرد خراسانى که نفقه راه خويش را گم کرده بود؟ آن مرد برخاست و عرض کرد: اينجا هستم. امام (ع) از بالاى در، دويست دينار (اشرفى) را به او داد و فرمود: اين مقدار را بگير و هزينه سفر و بازگشت به وطن کن، و لازم نيست آن را از جانب من صدقه بدهى. اکنون از اين جا بيرون برو تا من تو را نبينم و تو نيز مرا نبينى.مرد خراسانى اشرفىها را گرفت و از امام تشکر کرد و از آن جا بيرون رفت. سپس امام وارد اتاق شد يکى از اصحاب، که ناظر اين جريان بود، از امام (ع) پرسيد: فداى تو گردم، عطاى وافر بخشيدى و بىنيازش کرد، اما چرا روى از او پوشاندى؟ امام (ع) فرمود: زيرا نخواستم ذلت سؤال را در چهره او مشاهده کنم. جدم، پيامبراکرم(ص) فرمود: پنهان کننده نيکى، هر عملش معادل هفتاد حج است.امامرضا(ع) با اين عمل خويش به شيعيان و مسلمانان آموخت در برابر وضعيت نامطلوب همکيشان و برادران خود احساس مسؤوليت کرده و بدون چشمداشت يا منّتى، نيازهاى او را برآورده نمايند و اين گونه، صفا و صميميت را در جامعه حاکم گردانند.
ميلاد با سعادت امام رضا(عليه السلام) مبارک باد