باران
واي باران؛
باران؛
شيشه ي پنجره را باران شست .
از دل من اما ،
چه كسي نقش تو را خواهد شست؟
آسمان سربي رنگ ،
من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ.
مي پرد مرغ نگاهم تا دور ،
واي ، باران،
باران،
پر مرغان نگاهم را شست.