«آگاه باشيد پس از من مردى با گلوى گشاد و شكمى بزرگ بر شما مسلّط خواهد شد. هر چهبيابد مىخورد و در پى آن است كه آنچه نداريد به دست آورد. او را بكشيد ولى هرگزنمىتوانيد او را به قتل برسانيد. آگاه باشيد او بزودى شما را به بيزارى و بدگويى به من وادارمىكند. بدگويى را در هنگام ظلم دشمن به شما اجازه مىدهم كه اين بر درجات و بلندى مقاممن مىافزايد و موجب نجات شما است اما هرگز بيزارى و برائت از من مجوئيد كه من بر فطرتتوحيد تولّد يافتهام و در ايمان و مهاجرت از همه شما پيش قدمتر بودهام.»[14]
«شگفتا از روزگارى كه مرا همسنگ كسى قرارداده كه چون من خدمت به اسلام ننموده وسابقهاى در دين چون سابقه من كه هيچ كس به مثل آن دسترسى ندارد پيدا نكرده است. منسراغ ندارم كسى چنين ادعائى كند».