• وبلاگ : نواي دل
  • يادداشت : قصه پر غصه دلدادگي
  • نظرات : 5 خصوصي ، 14 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + كيان 

    «آگاه باشيد پس از من مردى با گلوى گشاد و شكمى بزرگ بر شما مسلّط خواهد شد. هر چه
    بيابد مى‏خورد و در پى آن است كه آنچه نداريد به دست آورد. او را بكشيد ولى هرگز
    نمى‏توانيد او را به قتل برسانيد. آگاه باشيد او بزودى شما را به بيزارى و بدگويى به من وادار
    مى‏كند. بدگويى را در هنگام ظلم دشمن به شما اجازه مى‏دهم كه اين بر درجات و بلندى مقام
    من مى‏افزايد و موجب نجات شما است اما هرگز بيزارى و برائت از من مجوئيد كه من بر فطرت
    توحيد تولّد يافته‏ام و در ايمان و مهاجرت از همه شما پيش قدم‏تر بوده‏ام.»[14]

    «شگفتا از روزگارى كه مرا هم‏سنگ كسى قرارداده كه چون من خدمت به اسلام ننموده و
    سابقه‏اى در دين چون سابقه من كه هيچ كس به مثل آن دسترسى ندارد پيدا نكرده است. من
    سراغ ندارم كسى چنين ادعائى كند».