اي به خاک آرميده ي افلاکي!
شهادتت به حق شهادت ميدهد و رفتنت رفته ها را به يادها مي آورد.
خفتنت در خاک تيره، خفتگان تيره روز را بيدار مي کند.
مزار پنهانت، پنهان ها را آشکار مي کند.
گريه هايت، از خنده هاي ناحق پرده برمي دارد.
ايام فاطميه، دلهاي عاشق و بي قرار، سرود غم مي خواند و منظومه ي اندوه مي سرايد.
فاطميه فصل و موسم تجديد داغ هاي علي است.
در سوگ زهراي اطهر، آسمان دل ما ابري و هواي چشمانمان باراني است.
ايام فاطميه، فهرست غم، سند مظلوميت و ادعا نامه ي شيعه است.
سلام بر جان خدايي فاطمه، که فراق پدر را بيش از دو ماه تاب نياورد.
فاطمه گل پرپر پيامبر، شقايق سيلي خورده ي بوستان حق، مادر عصمت و دختر رسالت و
بانوي نمونه ي مکتب است.
در گلشن رسالت، آتش زبانه مي زد گل گشته بود خاموش، گلچين ترانه مي زد
وقتي که باغ مي سوخت صياد بي مروت مرغ شکسته پر را، در آشيانه ميزد