خدايا عاشقان را با غم عشق آشنا كنز غمهاي دگر غير از غم عشقت رها كنتو خود گفتي كه در قلب شكسته خانه داريشكسته قلب من جانا به عهد خود وفا كنخدايا بي پناهم، ز تو جز تو نخواهماگر عشقت گناه است، بين غرق گناهمدو دست دعا فرا برده ام به سوي آسمانهاكه تا پركشم به بال غمت رها در كهكشانهاچو نيلوفر عاشقانه چنان مي پيچم به پاي توكه سر تا پا بشكفد گل ز هر بندم در هواي توبه دست ياري اگر كه نگيري تو دست دلم را دگر كه بگيردبه آه و زاري اگر كه نپذيري شكست دلم را دگر كه پذيرد