لحظه هامان لحظه هاي انتظار
روي لب ها:كي تو مي ايي بهار؟
اي بهار باغ دل ها اي عزيز
بر زمين عطر شكفتن را بريز
غنچه هاچشم انتظارت مانده اند
روز وشب شعر فرج را خوانده اند