بنام خدا
حضرت امام مهدى علیهالسلام در بیان شهید آوینی |
ما پیروان راه هزاران ساله انبیا هستیم و به عهد ازلى خویش با آفریدگار متعال لبیک گفتهایم و براى تحقق آن عصر موعود، عصر عدالت و حاکمیت احکام خدا، قیام کردهایم تا راه تاریخ را به سوى نور بگشائیم و اگر چشم دل باشد خواهد دید که این راه با بالهاى ملائکه فرش شده است.
اما، مهدى جان! این قرن قرنى است که حق در کره زمین به حاکمیتخواهد رسید آینده در انتظار توست. در این سالهاى نخستین قرن پانزدهم هجرى قمرى پیشگویى حضرت نبى اکرم، صلىاللهعلیهوآله، به تحقق پیوست و قوم سلمان فارسى، ایرانیان، طلیعهدار نهضت آخرالزمانى اسلام، علم قیام انبیا را بر دوش گرفتند و وجودشان شمسى تازه شد که در خلاصه ظلمانى جاهلیت ثانى تولد یافت. در میان بیداردلان سراسر کره ارض هستند بسا دلدادگانى که این عهد تازه را دریافتهاند و به خیل منتظران موعود پیوستهاند. منتظران موعود اهل مبارزهاند و مىدانند خلوص عشق موحدین جز به ظهور کامل نفرت از مشرکین و منافقین میسر نخواهد شد اما از آن فراتر اهل ولایت و اطاعتند و انتظار مىکشند تا فرمان چه در رسد. بسیجى خود را در نسبت میان مبدا و معاد مىبیند و انتظار موعود و با این انتظار هویت تاریخى انسان را باز یافته است و خود را از روزمرگى و غفلت ملازم با آن رهانده. او آسایش تن را قربانى کمال روح کرده است و خود را نه در روز و ماه و سال و شهر و کوچه و خیابان که در فاصله میان مبدا و موعود تاریخ باز شناخته است |
سر می نهم به پای تو یا صاحب الزمان
جان می کنم فدای تو یا صاحب الزمان
تقدیم میکنم سرو جان را ز فرط شوق
گر بشنوم صدای تو یا صاحب الزمان
صد مرحبا بر آن که گرفته است توشه ای
از روی دلربای تو یا صاحب الزمان
آری صفای مجمع سوته دلان همه
می باشد از صفای تو یا صاحب الزمان
والله بر تمام سلاطین روزگار
دارد شرف گدای تو یا صاحب الزمان
بیگانه است با همه بیگانگان تو
شد هر که آشنای تو یا صاحب الزمان
مشمول لطف حق نشود آن کسی که نیست
مشمول او دعای تو یا صاحب الزمان
از ارتکاب هر عملی قصد عاشقان
اول بود رضای تو یا صاحب الزمان
شکر خدا که با همه بی لیاقتی
دل های ماست جای تو یا صاحب الزمان
ما را برای روز جزا زاد و توشه ای
نبود مگر ولای تو یا صاحب الزمان
کی می شود به دیده ما جلوه گر شود
رخسار حق نمای تو یا صاحب الزمان
کی از کنار بیت خدا می شود بلند
آن صوت جانفزای تو یا صاحب الزمان
بر این مریض جان به لب از درد افتراق
کی می رسد دوای تو یا صاحب الزمان
خود واقفی که « ملتجی » ات در تمام عمر
دارد به سر هوای تو یا صاحب الزمان