سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نوای دل

بسم الرب الحسین علیه السلام 

تقارن فصل بهار با اربعین حسینی ...السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین

 حضرت بقیه الله الااعظم امام زمان (ارواحنا له الفداء) 

 در زیارت ناحیه مقدسه می فرمایند :

اگر چه زمانه به تاخیرم انداخت و مقدرات از یاریت بازم داشت و نتوانستم در رکاب تو با دشمنانت بجنگم ‌‌ ولی از بام تا شام در یاد تو سرشک غم از دیده می بارم و به جای اشک خون می گریم .

بهار آمده

با چهل « یا حسین »

تا از واقعه ای با هفتاد و دو تن پس از چهارده قرن

 بهار را هم چله نشین کند

عجب شکوه و عظمتی  انگار همین امروز اتفاق افتاده !

که بهاران را باید با تو جستجو کرد

درود بر تو که با همه غیرت و شهامت

خزان را با همه یاران بجان خریدی

تا بهاری ماندگار را

برای همیشه تاریخ زنده کنی

و ما چه داریم که تقدیمت کنیم  جز

السلام علیک یا ثارالله وابن ثاره

صدای پای کاروان کربلا می آید. زینب به زیارت بدن بی کفن برادر باز می گردد، از شام می گوید آن سرزمینی که وقتی از امام زین العابدین(ع) درباره سخت ترین منزل از ابتدا تا انتها سئوال کردند پاسخ دادند: الشام، الشام، الشام . نمی دانیم چه کردند با اهل بیت رسول خدا در شام که امام آن را حتی سخت تر از کربلا می نامد .

مگر نه بزرگترین آرزوی هر غریب رسیدن به موطن خویش است؟ و مگر نه مقصد مدینه در پیش است؟ پس چرا تو ، مدام تداعی خاطرات گذشته را می کنی و در کجاوه تنهایی خودت اشک می ریزی؟ نمی توان گفت که هر چه بود گذشت ولی می توان گفت که فصل مصیبت سپری شد .

اگر چه این فصل به اندازه تمام سال های عمر، کش آمد و اگر چه این فصل، خزانی جاودانه برای عالم رقم زد اما تو باید خودت را حفظ کنی زینب!

چرا که کار تو هنوز به اتمام نرسیده است . پس به یاد بیاور، اما گریه نکن .  یزید، شما را میان اقامت در شام و مراجعت به مدینه مخیر ساخت و تو و امام (ع) ، مراجعت به مدینه را برگزیدید زیر لب زمزمه می کنی:

کاش هزار فرزند داشتم و همه را فدای یک تار موی حسین می کردم و نام آرام بخش حسین را زیر لب ترنم می کنی : حسین ! حسین ! حسین!

حسین اگر بود، تحمل این رنج ها، دردها و داغ ها این قدر مشکل نبود . حتی داغ علی اکبر . حتی مصیبت قاسم ، حتی شهادت علی اصغر و  حتی عروج عباس .

عباس !؟ تو با خواهرت چه کردی! تو از کجا آمده بودی؟ چگونه خودت را با دل زینب پیوند زدی؟

هم اکنون که به مدینه رسیدیم به مادرت چه بگویم؟ بگویم ام البنین ؟ ، مادر پسران ؟ مادر کدام پسران؟ کجایند آن چهار سروی که تو روانه کربلا کردی؟

بگویم ام البنین! همه مادران عالم باید تربیت پسر را از تو یاد بگیرند؟ همه مردان عالم باید پیش تو درس ادب بخوانند

حسین ! حسین ! حسین!

تو اگر بودی، سینه تسلای تو اگر بود، نگاه آرام بخش تو اگر بود، همه غم های عالم قابل تحمل بود.

از همه سخت تر وداع بود . وداع با حسین . وداع با جهان . وداع با جان .

وداع با هرچه که دوست داشتنی است ...

و چنین است که ما هم هم آوا با عمه سادات در سوگ می نشینیم ومی گوییم :

در ماه صفر شادی نوروز حرام است

این واجب محض است که تشکیک ندارد

ماهی که در ان عمه سادات اسیر است

مهمانی و شیرینی و تبریک ندارد

ولو اینکه دوستان و یاران بر ما خرده بگیرند و به خشک مقدسی متهممان کنند . امید که اعمال همگان مرضی حق تعالی و امام زمان (عج) قرار بگیرد .

اللهم عجل لولیک الفرج

التماس دعا






نوشته شده در تاریخ یکشنبه 84 اسفند 28 توسط سید علی افشاری (منتظر افرا)
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin

==============================================