سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نوای دل

  سلام بر حضرت زینب سلام الله علیها . نوای دل 


       حسین حجله سرخ شهادت را تا ابد با خونش آذین بست ، و این خون طغیانگرانی ساخته که این:

       « اسیری است آزاد » و « سلسله بر دست و پایی رهیده » « در زندان مانده ای بی حصار» « مجبوری فریادگر » « فریادگـــری بیدار » « سوختـــه ای به درد ساخته »      

      و اسیری قافله سالار ، که زمام قافله اسیران خدا را در دست داشت و در حصار پولادین حجاب خود ، حجابهای سیاه بی شرمی را بر تن بنی امیه می درید.

       « زینب » رزم خداباوران را دیده بود در پیکر خونینحسین ، و فریاد بلند خون برادر بود از بام بلند عاشورا بر گنبد مینای تاریخ که هنوز هم موج صدایش را گوش دلها می شنود.

       زینب اسیر است و لازمه اسارت سکوت ، اما او از بلندای مناره دستان بریده آن ساقی تشنه لب فریاد برمی آورد تا بشنوند آنانی که فردا گوش فرا می دهند که به خاطر اصلاح امور جامعه رو به انحراف و نجات امت رسول الله ، بر حسین و آن شقایقهای پاک چه گذشت و باز گوید:

       « ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم »

 یا حسین مظلوم. نوای دل

   و زینب زمام ذوالجناح برادر را می کشد تا بر منبر بنی امیه با اشکی آغشته به خون باز گوید که به جرم خدا جستن و خدا خواستن بر آنها چه گذشت.

       « زینب » درد کشیده ای راضی شده به رضای خداست ، که او تنوره گودالهای گر گرفته آتش ظلم را با چشم خویش دیده ، و همراه برادر در آتش بیداد سوخته.

       اینجا فقط زبان سرخ خون و اشک حکایت کننده درد است و این زینب است که به اشک چشم خون برادر را می شوید و با درد می گوید: که تاریخ را ساخته اند!

       زینب « شاهد » است و شاید بتوان گفت « شهید » و این از فرط با خبری اوست ، از آنچه که باید بداند. و « زینب » آنکه بزرگترین قیام اصلاح اجتماعی را در بیابانی ساکت و سوزان و خموش شهادت می دهد، قیامی که اگر نبود شاید در همان گودالهای مرگ دفن می گشت و هیچگاه از لبان کوفیان حکایت نمی شد. پیامی که از حلقوم علی اصغرش نیز هراس داشتند و به تیر خیزرانی دریدنش. این پرستار پاک دردمند ، زخمهای قیام را می بندد و پیام پیکرهای شهادت و قیام را چون تابوتی از صحرای کربلا تا بازارهای شام و بیدادگاه بنی امیه به فریاد می کشد. تا برادر خفته در خاک و خونش دریابد.

ا انت اخی؟!      

ا انت ابن امی؟!      

تو ، ای بی سر! تو برادر منی؟!      

تو فرزند مادر منی؟!      

      آه کدامین خواهر را این تحمل است که جسد بی جان برادر را بردارد و با درد بگوید: خدایا این قربانی را از ما بپذیر!

       زینب ، یادگار سیلی های سرخ ، خیمه های سوخته ، پیکانهای در گلو ، دستان بریده ، و بی مهریهای اسلام بی عترت(ع) است.

       زینب آنگاه که می گوید: « مهلا مهلا یا ابن الزهرا » وجود انسان می سوزد. او درمی یابد رسالت بزرگ حسین را که رسول الله بر گلویش بوسه زده ، که این گلو فردا در کشاکش دنیای زر و زور، تیغ تیز شمشیر می شکافدش.

       و زهرا زینب را امین ترین کسی می داند که گلوی فرزندش را آنگاه که به قتلگاه می رود و باید ذبیح عظیم اسلام باشد ببوسد. و این پیام آور بزرگ عاشورا سالهاست که به این رسالت بزرگ برگزیده شده است. 

 السلام علیک یا اباعبدالله الحسین . سیدعلی افشاری

  زینب این درد را سالهاست با خود دارد ، از آن زمانی که رسول الله (ص) گلوی حسین را می بوسید و زهرا را مکلف به بوسیدن گلوی حسینش می نمود. 

       کدامین کوه این استقامت را دارد که در کویری از همه کس و همه چیز و در آن قلزم خون و آنجا که شلاق زر و زور و تزویر خط کبود بیداد را بر پشت و پهلویش نقش می بندد ، به رسالت عظیم خویش بیندیشد و پیام سرخ برادر را به نسلهای دگر رساند تا مرگ سرخ را بیاموزند. و بیاموزند که چون حسین هر چه به مـرگ نزدیکتر می شوند برافروخته تر گردند و اسلام « نه » را بر اسلام « آری »های ننگین ترجیح دهند و بدانند که نباید تسبیح مصلحت چرخاند و بر بالشهای زربفت بنی امیه ای تکیه زد.

  زینب ، سفیر امین برادر است و یادگار خوب مادر و نشانه صلابت پدر و گوهر مستور تشیع.

او قاصد کربلا است و پیامبر عاشورا.      

او سنگر صبر و ثبات است.      

او اولین زائر ضریح شهادت کربلا است.      

او حامل همت برادر است.

       او زنی است که مردی در رکابش مردانگی می آموزد و کوه استقامت. او زنی است که الفبای چگونه «زیستن » را می آموزد و چگونه « طغیان » کردن و « فریاد» برآوردن را.

       او خونخدیجه پاک را در پیکر دارد و زهد زهرای اطهر را آموخته. این زن ظاهر و ضمیر زمانه را مبهوت کرده که چگونه توان تحمل این مصیبت طاقت فرسا را داشته است.

       زینب ، اسلام نهفته در امانت برادر را بدان سوی دیوارهای تاریخ می فرستد.

            خدایا ! ای معلم همه دانشها ، به زنان ماخدیجه گونه ایمان آوردن ، زهرا گونه زیستن ، زینب گونه عمل کردن ، و سمیه گونه مردن را بیاموز!   






نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 93 آبان 14 توسط سید علی افشاری (منتظر افرا)
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin

==============================================