با نام «حَسَن»، باب یازدهم کتاب امامت نگاشته می شود و این، مژده ای است برای ما که چیزی بهکلیّت روشنی نمانده است. چیزی نمانده به سرزدنِ یگانه گوهر عشق و اتمام حجت. از هم اکنون، دنیا چشمان پرفروغش را به انتظار می نشیند.
امام حسن عسگری علیه السلام می فرمایند :
کسی قدر نعمتی را نمی داند مگر آن که شکرگزار باشد
و کسی نمی تواند شکر نعمتی را انجام دهد مگر آن که اهل معرفت باشد.
می آید امروز؛ یازدهمین ستاره، یازدهمین ماه، امام ثانیه های سلوک،
امام جبین بر افروخته ازجلای جان، از کثرت طاعت، از اوج خشوع.
پسر فاطمه، نور هدی
سبزترین باغ بهار خدا
با تو دل از غصه رها می شود
پاکتر از آینه ها می شود
ای گل گلزار خدا، یا حسن عسکرى (ع)
آینه ی قبله نما یا حسن عسکرى (ع)
روز میلاد شماست ای پدر منجی ما...
تا به کی درد فراقش هست بر چهره ی ما...
دوست میداشتم امروز زیارت بکنم...
گنبد فیروزه ای مسجد فرزند شما...
کاش میشد که من احساس کنم...
عطر بال ملک کوی شما...
میشود آقا دهید عیدی به ما...
دیدن دردانه فرزند شما...
عزت زیاد