الغوث الغوث خلصنا من النار یا رب
الغوث الغوث خلصنا من النار یا رب
اگر آتش به زیر پوست داری
نسوزی گر علی را دوست داری
بگذار تا بمیرم در این شب الهی ورنه دوباره آرم رو روی روسیاهی چون رو کنم به توبه، سازم نوا و ندبه چندان که باز گردم گیرم ره تباهی چون رو کنم به احیاء، دل زنده گردم اما دل مرده میشوم باز با غمزه گناهی
امشب چه شبی است؛ شب خوبی ها، نیکی ها، زیبایی ها؛ شب بیداری؛ شب راز و نیاز امشب چشم هایم را برهم نمی نهم و با تنها معبودم سخن می گویم. تنها با او واگویه می کنم دردهای دلم را! او را می خوانم و از درگاهش اجابت نیازهایم را می طلبم
امشب چه شبی است؛
ملایک دسته دسته به یمن و بزرگی این شب بر زمین می آی
ند تا چشمان خسته و خیس شب زنده داران را با گلاب بهشتی بشویند.
آنان می آیند تا غبار خطا و گناه را با عطر فردوس از دل ها بزدایند
امشب چه شبی است؛
شب گردش فرشتگان گرداگرد حجت الهی؛
شب بخشودن، شب تقدیر و چه زیباست امشب
به قلبم سوره ی کوثر نوشتند
دلم را بنده ی قنبر نوشتند
به کوی عاشقی در لوح سینه
صدوده مرتبه حیدر نوشتند
اللهم عجل لولیک الفرج
التماس دعا