مهدى بیا از گوشه ى زندان نظر کن
با دیده گریان عیادت از پدر کن
برگو به زهرا مادرت سرت سلامت
دیدار موسى و تو در روز قیامت
امشب رضا ز سوز جگر گریه مىکند
مانند سیل ز ابر بصر گریه مىکند
تنها پسر نه، دختر چشم انتظار هم
از داغ جانگداز پدر گریه مى کند
وارث غربت حسین
بى تو هستم به شور و شین
قبله ى قلب من کجاست
حرم عشق کاظمین
آجرک الله یا بقیة الله
فردا که هر کسی به شفیعی برد پناه
چشم تمام خلق به موسی بن جعفر است
امشب شب عزای امام عالمین است
دل را هوای قبر غریب کاظمین است
باب الحوائج امشب حاجت روا گردیده
مهدی به یاد جدش، صاحب عزا گردیده
امشب رضا ز سوز جگر گریه مىکند
مانند سیل ز ابر بصر گریه مىکند
تنها پسر نه، دختر چشم انتظار هم
از داغ جانگداز پدر گریه مى کند
یا حضرت معصومه، ای یادگار زهرا
بزم عزا به پا کن امشب برای بابا
ای شیعیان بیارید عطر و گلاب و قرآن
موسی بن جعفر آزاد، گردد ز کنج زندان
التماس دعا
و پدر مهربان امت رسول اکرم (صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم)
منتظر مضطر
حضرت بقیه الله عجل الله تعالی فرجه الشریف
و همه شیعیان و محبان این ذوات مقدسه تسلیت باد .
آجرک الله یا بقیه الله
شادی روح نورانیش و خشنودی قلب داغدار مهدی فاطمه (عجل الله تعالی فرجه الشریف) صلواتی هدیه بفرمایید .
امشب شب عزای امام عالمین است
دل را هوای قبر غریب کاظمین است
باب الحوائج امشب حاجت روا گردیده
مهدی به یاد جدش، صاحب عزا گردیده
غروب غربت آمیخته هفتمین آفتاب ولایت را به تمام آزادگان جهان، تسلیت می گوییم
ای صبر پیشه سرو قامت، ای هفتمین تجلی معجزه کمال! سالروز آزادیات گرامی باد
کاش می شد، اشک ریزان، بی قرارت همچو شمع شعله گیرم من بسوزم در جوارت همچو شمع ؛ شهادت باب الوائج را تسلیت عرض میکنم
می گویم: یا باب الحوائج! و قنوت دست هایم، پر از یاد تنهایی ات می شود، تنهایی!
مولا جان، بابَ الحوائج! دردمندانیم، جویای درمان؛ اینک این تو و کَرَمت!
ای کاش طاقهای آسمان می شکست و باران بلا بر زمین نازل می شد و این اتفاق ناگوار نمی افتاد! ؛ شهادت حضرت موسی بن جعفر تسلیت باد
چشمهایت که به گنبد طلایش می افتد، بی اختیار اشک به شب نشینی چشمهایت می آید! السلام علیک یا موسی بن جعفر
پسرش نیست ، که تا گریه کند بر پدرش پس شما گریه بر آن کشته بیداد کنید
نگـذاریـد کـه مـعـصومــه خبــردار شــود رحـم بـر حـال دل دخـتـر نـاشــاد کنید
ما در ظلمت هارون الرشید جهانیم. ای از زندان پر کشیده رازهایی را بر ما ببخشا!
شیعیانت را دریاب، ای غریب زندان بی کسی که درد بی کسی، ما را زمینگیر کرده است
اینجا کاظمین است و این روزها، روزهای رجب. وقتی عقربه تاریخ به بیست و پنجم آن نزدیک می شود، دوباره ثانیه ها به فریاد می آیند. یا باب الحوایج
ای باب الحوائج چه سخت است و دردناک، دیدن چشمان خیس و بارانی و منتظر دخترت!
غروب هفتمین خورشید تسلیت باد
ای امام کاظم، ما نیز سخت نیازمندِ وسعتِ صبرتان هستیم ؛ شهادتش را تسلیت عرض میکنم
راحت شدى اى مولاى من! از «این گرداب هایلى که هیچش کناره نیست» ؛ شهادت امام کاظم تسلیت عرض میکنم
هنوز می توان صوت محزون مناجات های شبانه اش را از زبان میله های زندان شنید! ؛ شهادت امام هفتم تعزیت باد
گوشهای، یا خلوتی، کو، تا بنالم همچو نی بر تمام ناله هایم، من ببالم همچو نی ؛عروج امام هفتم بر شما تعزیت باید
باز هم دستان پاییز کدورت یاس غربت دیده ای را چیده هردم! شهادت امام کاظم تسلیت باد
خداحافظ، معصومیت محض در هجوم دقایق ظلم! باب الحوائج! چهارده سال رنج مداوم، تمام شد
اللهم عجل لولیک الفرج
یَااَبَاالحَسَنِ یَا مُوسَی بنَ جَعـفَرٍ، اَیُّهَا الکـاظِـمُ یَابنَ*
*رَسُولِ اللهِ، یَا حُجَّةَ اللهِ عَلَی خَلقَهِ،یَا سَیِّـدنَا*
*وَ مَـولَنا اِنَّـا تَوَجَّـهنا وَ اسـتَشـفَعـنَا وَ*
*تَوَسَّـلنَا بِکَ اِلَی اللهِ،وَ قَـدَّمناکَ*
*بَینَ یَدَی حَاجاتِنا،یَاوَجیهاً*
*عِندَاللهِ،اِشـفـَع لَنا*
*عِـنـدَاللهِ.*
امشب شب عزای امام عالمین است دل را هوای قبر غریب کاظمین است باب الحوائج امشب حاجت روا گردیده مهدی به یاد جدش، صاحب عزا گردیده
شهادت مظلومانه باب الحوائج موسی ابن جعفر علیه السلام
را به آقا صاحب الزمان و ولی نعمتمون
امام رضا علیه السلام و تمام شیعیان تسلیت عرض می کنم
سلام بر تو ای هفتمین فروغ امامت! سلام بر تو ای وارث شهادت! سلام بر تو ای قبله نیازمندان! سلام بر تو ای آزادترین اسیر و ای آزاده ترین زندانی! تو که زندان، گلستان عبادت و خلوت تو شده بود و زندانیان سنگ دل، اسیر کرامت و زرگواری ات. تو که زنجیرهای ستم و تازیانه های دشمنی و کینه، قبل از شکنجه و آزار تو به سجده افتادند و دل بی رحمشان در برابر خلق نیکوی تو به رحم آمد. سلام خدا بر تو ای امام هفتمین که تن رنجیده و روح بلندت، شاهد مظلومیت خاندان توست. سلام و درود بی پایان الهی بر تو و دودمان پاک تو باد.
یا حضرت معصومه، ای یادگار زهرا بزم عزا به پا کن امشب برای بابا ای شیعیان بیارید عطر و گلاب و قرآن موسی بن جعفر آزاد، گردد ز کنج زندان