هوالله
سیاه پوش بیست و هشتمین روز صفر شانه به شانه آسمان فشرده در ابر مدینه مى گریم
رحلت غم بار پیامبر عظیم الشان اسلام
حضرت ختمی مرتبت ، محمد مصطفی (ص)
و سبط اکبر مصطفی ، امام حسن مجتبی (ع)
خدمت همه دوستداران و شیعیان اهل بیت (ع)
و شما بازدید کننده گرامی تسلیت و تعزیت عرض می نمایم
یا رسول الله! مثل تو دیگر در پهنه زمین تکرار نخواهد شد
اما با تکرار صلوات بر تو، نور حضورت را در قلب خود احساس مى کنیم.
رحلت ناجی انسان ز جهالت باشد
مصطفی احمد ما کان کرامت باشد
به شرافت نبود در دو جهان همتایش
به سر و سینه بزن هر چه توانت باشد
تا ابد شد مبتلاى مجتبى سالها بهر حسین باید گریست تا کنى درک عزاى مجتبى
سلام، غریب تر از هر غریب!
سلام، مزار بی چراغ، تربت بی زایر، بهشت گمشده!
سلام، آتشفشان صبر، چشمان معصوم، بازوان مظلوم، زبان ستمدیده!
سلام، سینه شعله ور، جگر سوخته، پیکر تیرباران شده!
سلام، امام غریب من!
باسمه تعالی
درسی که اربعین به مامیدهد، زنده نگهداشتن یادِحقیقت و خاطره ی شهادت درمقابل طوفان تبلیغات دشمن است.
« مقام معظم رهبری »
اربعین از نینوای خون بگو
اربعین از اعتلای خون بگو
هان بگو از عشق، از معنای دین
وصف عباس آن مراد مومنین
ما فدای عشق بی آلایش ات
ما به قربان تمام خواهشت
تو مراد عشق بی پایان شدی
قبله گاه و معبد پاکان شدی
اربعین حسینی برشما تسلیت باد
بیستم ماه صفر، اربعین سید و سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) را به پیشگاه مقدس و منور منتقم خون شهید کربلاء، حضرت بقیة الله الأعظم، امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و تمامی شیعیان و محبان خامس آل عباء(صلوات الله علیهم اجمعین) تسلیت و تعزیت عرض می نمائیم.
حسین
زیبا ترین تفسیر عشق
ای زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست
این خار و خاشاک زمین منزل و ماوای تو نیست
در فرهنگ عاشورا، اربعین به چهلمین شب شهادت حسین بن علی(ع) گفته میشود که مصادف با روزبیستم ماه صفر است. از سنتهای مردمی گرامی داشت چهلم مردگان است، که به یاد عزیز فوت شده خویش، خیرات و صدقات میدهند و مجلس یاد بود بر پا میکنند، در روز بیستم صفر نیز، شیعیان، مراسمسوگواری عظیمی را در کشورها و شــــهرهای مختلف به یاد عاشورایحسینی بر پا میکنند. عاشقان و پیروان آن امام، در سحال اســـــرار اربعین به ذکر پرداخته و باران اشکبار چشم خویش را با مظلومیت حسین و یارانش پیوند می زنند. این راه، راه تداوم عشق است و بی گمان هیچگاه بیرهرو نخواهد بود.
نخستین اربعین
در نخستین اربعین شهادت امام حسین (ع)، جابر بن عبدالله انصاری و عطیه عوفی موفق به زیارت تربت و قبر سید الشهدا شدند. بنا به برخی نقلها، در همان اربعین، کاروان اسرای اهل بیت (ع) دربازگشت از شام و سر راه مدینه، از کربلا گذشتند و با جابر دیدار کردند. البته برخی از مورخان نیز آنرا نفی کرده و نپذیرفته اند، از جمله مرحوم محدث قمی در «منتهی الامال» دلایلی ذکر میکند کهدیداراهل بیت از کربلا در اربعین اول نبوده است. به هر حال، تکریم این روز و احیای خاطره غمبار عاشورا، رمز تداوم شعور عاشورایی در زمانهای بعد بوده است.
اربعین از رازهای هستی، خصوصیت عدد چهل و اسرار نهفته در آن براى ما روشننیست.البتهچهبسا، با توجه به ویژگى هاى انسان، «چهل بار» تکرار یک رفتار پسندیده موجب ملکه معنوى وتعمیقآن رفتار و قابلیت نزول فیض خاص خداوند مى شود.در فرهنگ اسلامى هم عدد چهل (اربعین) جایگاه ویژه اى دارد. چله نشینى براى رفع حاجات، حفظکردن چهل حدیث، اخلاص چهل صباح، کمال عقل در چهل سالگى، دعا براى چهل مؤمن، از این نمونه هاست.
آمده است که چون حضرت موسی (ع) را قابل استماع کلام بی واسطه خداوند میکردند چهل روز به خلوت فرستادند و خداوند فرمود: «… و اذا واعدنا موسی اربعین لیله »
پیامبر حکیم (ص) فرمود:
« من اخلص لله اربعین یوماً فجر الله ینابیع الحکمة من قلبه على لسانه»: هر کس چهل روز فقط براى خداوند تعالى اخلاص چشمه های خداوند ورزد حکمت را از قلبش برزبانش جارى مى سازد.»
صاحب مرصاد العباد، عارف نامی نجم الدین شیرازی نیز گفته است: "و عدد اربعین را خاصیتی است در استکمال چیزها که اعداد دیگر را نیست." چنانکه در حدیث صحیح آمده است:
ان خلق احدکم بجمع فی بطن امه اربعین یوما ثم یکون علقه مثل ذلک.
و خواجه علیه السلام ظهور چشمه های حکمت از دل بر زبان را اختصاص اخلاص اربعین صباحا فرموده است، و حوالت کمال تخمیر طینت آدم علیه السلام به اربعین صباحا کرد و از این نوع بسیار است."
بسم الله النور
آبروی حسین به کهکشان می ارزد
یک موی حسین بر دو جهان می ارزد
گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست
گفتا که حسین بیش از آن می ارزد
اربعین سکوت پر معنای کربلا ست
که سیاه پوش شکوفه های اشک شده است
اربعین هفتاد ودوفصل دارد
وهر فصلش هزار حکایت سرخ ازعاشقی
چهل روز است که از آن ظهر پرآشوب میگذرد و از صدای چکاچک شمشیرها و شیهه اسبان بی سوار.چهل روز است آوای شیون زنان و فریاد العطش کودکان، در گوش صحرا زنگ میزند. صحرا هنوز مبهوت آن حادثه شوم است و زمین، زخمهای صدچاکش را از یاد نبرده است.
هنوز بوی خون از صحرا میآید و خاک، بوی درد میدهد.
اکنون تویی و کاروان و صحرای پیش رو.
نگاه کن بانو!
اینجا کربلاست و آن فرات است که این چنین سرافکنده و شرمگین، به راه خود میرود. اینجا کربلاست؛ اما دیگر نه خبر از حسین است و نه از علمهای علمدارت عباس .
اینجا تنها رد خون عزیزانت پیداست که مهربانی دستان قوم «بنی اسد»، آنان را به آغوش خاک سپرده است.
میبینی؟ هنوز طنین گامهای حسینت باقی است، هنوز سایه بلند قامت عباسَت، روی خاکها پیداست و هنوز آوای شیرین زبانیهای رقیهات، آن هنگام که روز زانوی پدر نشسته، به گوش میرسد.
بانو!
این چهل روز پر اندوه را چه کردهای؟ چه کردهای با این همه درد؟
با تصویر سرخ حسین در گودال قتلگاه که خواب آشفته هر شب شده است، با یاد جوانی اکبر و قاسمت که پر کشیدند و با معصومیت علی اصغرت و با رقیه، یادگار حسینت که چون گلی ناشکفته پژمرد، چه کرد، با تو؟!
بسمه تعالی
اربعین حسینی نزدیک است و ایامی که در آن قرار داریم، روزهایی است که آل الله را به سرپرستی حضرت زینب(سَلامُ الله عَلَیْها) شهر به شهر میگردانند. و در عظمت مصیبت آن بانوی عظیم القدر همین بس که اهل بیت حضرت امام حسین(عَلَیْهِالسَّلام) و خاندان رسالت را به مجالس شراب و معصیت میبردند. آن بزرگوار این همه فجایع را متحمل شدند و تاج سری بمانند حضرت امام حسین(عَلَیْهِالسَّلام) و تمام عزیزانشان را از دست دادند، ولی با وجود آن وقتی وارد مجلس ابن زیاد شدند، در جواب جسارت آن ملعون که: دیدید خداوند با شما چه کرد، فرمودند: «م?ا رَاَیْتُ اِلّـ?ا جَمیلاً» . آری ، وقتی دل رو به قبله شد و انسان در اثر اجابت، عبد گشت، هر آنچه را که در راه خداوند متحمل میشود اعم از مصائب و مشکلات، همه را را زیبا میبیند و این زیبائی، زیبائی توحید است.
زمان، زمان ارتباط با آن بزرگواران است تا پرتوی از نور ایشان بر قلوب ما هم بتابد. ارتباط در پرتو اجابت میسور است. هر چقدر اعمال انسان با فرامین قرآن کریم مطابقت داشت، با آن بزرگواران مرتبط هست؛ حضرت زینب(سَلامُ الله عَلَیْها) از بزرگترین حافظان دین هستند. کمال عاشوار در اربعین است. اگر اربعین نبود، واقعة عاشورا در سرزمین نینوا مدفون میشد. در نتیجة تلاشهای پیگیر حضرت امام سجاد(عَلَیْهِالسَّلام) و حضرت زینب کبری(سَلامُ الله عَلَیْها) بود که شهر به شهر گشتند و مظلومیت خود را نشان دادند و به این وسیله پیام عاشورا را به گوش جهانیان رسانیدند و اسلام را زنده نگهداشتند. شیعه هم باید مانند آن بزرگواران، در رسانیدن پیامهای حسینی که همان پیامهای قرآن است از هیچ تلاشی کوتاهی ننماید و به این ترتیب با آنان ارتباط برقرار نماید.
روز مقدّس اربعین، روز کمال است. اربعین مرادف با کمال است؛ به عنوان نمونه: جنین بعد از چهل روز از نطفه بودن به علقه میرسد و بعد از چهل روز علقه به مضغه تبدیل میشود و به همین ترتیب ادامه مییابد. انسان هم در اثر چهل روز تمرین و ممارست، از لحاظ روحی و معنوی تکامل مییابد. وجود مقدّس حضرت پیامبر اسلام(صَلَّیاللّهُعَلَیْهِوَالِه) میفرمایند: « مَنْ اَخْلَصَ لِلّهِ اَرْبَعینَ یَوْماً فَجَّرَ اللهُ یَن?ابیعَ الْحِکَمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَل?ی لِس?انِهِ» کسی که چهل روز گناه نکند، چشمههای حکمت از قلب او بر زبانش جاری میشود. خداوند متعال با این همه رحمت به بندهاش میفرماید که چهل روز گناه نکن تا چشمههای حکمت از قلبت بر زبانت جاری شود. ای انسان! بهشت را برای تو خلق کردم، حیف است که دوزخی شوی.
سوز اهل آسمان آید به گوش ناله ی صاحب زمان آید به گوش
جان اهل بیت عصمت بر لب است کاروان سالار آنها زینب است
جمله مستان سوی ساقی آمدند مست مست از جام باقی آمدند
سینه ها آماج رگبار بلا جای زخم ریسمان بر دستها
هوش از سر رفته و دل باخته جسم خود را بر زمین انداخته
هر یکی در جستجوی تربتی بر لب هر یک کلامی، صحبتی
قلبها پر شکوه از بیداد بود آشنای قبر ها سجاد(ع) بود
رهبر زینب(س) امام راستین حجت حق بود زین العابدین(ع)
با کلامش عمه را مغموم کرد تا که قبر یار را معلوم کرد
آمده همراه دخت بوتراب بر سر آن قبر کلثوم و رباب
زخمهای این سفر سر باز کرد هر کسی درد دلی آغاز کرد
زینب ازمژگان خود یاقوت سفت داستان این سفر را باز گفت
گفت ای سالار زینب السلام ماه شام تارزینب السلام
بر تو پیغام سفر آورد ام از فتوحاتم خبر آورده ام
کرد با من این مسیر عشق طی راس تو منزل به منزل روی نی
معجرم نیلی شد و مویم سپید از غم دوری تو قدم خمید
گر که دست رحمت و صبرت نبود زینبت در راه کوفه مرده بود
ظلم دشمن تا که بی اندازه شد ماجراهای سقیفه تازه شد
ریسمان بر گردن سجاد بود غربت بابا مرا در یاد بود
دیدی از نی دست خواهر بسته بود؟ گوییا دستان حیدر بسته بود
یاسها را جوهر نیلی زدند مادرم را گوییا سیلی زدند
ازشماتت کردن دشمن مپرس از سه ساله دخترت از من مپرس
شد سرت یک نیمه شب مهمان او با وصالت بر لب آمد جان او
مرد در ویرانه و من زنده ام بی رقیه(س) آمدم شرمنده ام
بارها از دوریت جان باختم بین مقتل من تو را در یافتم
گر تو ای لب تشنه برداری سرت حال نشناسی دگر این خواهرت....
بنام خدا
از هجر تـو بی قرار بـودن تا کـی؟ بازیچه روزگـار بـودن تا کـی؟ ترسم که چراغ عمر گردد خامـوش دور از تو به انتظار بودن تا کـی؟
شب های درد بی کسی ام را سحر کنم
وقتی به آن جمال جمیلت نظر کنم
ماه صفر رسیده و آقا نیامدی
این ماه را چگونه بدون تو سر کنم
دارم ز داغ دوری تو پیر می شوم
وقتش شده به سوی تو آقا سفر کنم
قربان شال مشکی ات ای صاحب عزا
از این همه مصیبت تو دیده ،تر کنم
کی می شود که ای همه ی آرزوی من
با دست تو لباس عزا را به بر کنم؟
هر روضه ای که می شنوم آه می کشم
بی تو میان روضه چه خاکی به سر کنم؟
از بس که از نگاه تو خونابه می چکد
من هم روان ز دیده ام اشک جگر کنم
این اشک ها به زخم تو مرهم نمی شود
باید که فکر داروی زخم دگر کنم
آقا اجازه هست کمی روضه خوان شوم
یعنی که ناله های تو را بیشتر کنم ...؟
بزم شراب رفتن زینب روا نبود
از داغ عمّه ی تو رخم پر اثر کنم
بر سجده هر نماز
حضرت مهدی صلوات
محمد فردوسی