خجسته میلاد دخت علی و فاطمه حضرت زینب مبارک باد
روز پرستار گرامی باد
این میلاد فرخنده و مبارک را به حضرت امام زمان(عج)
و تمامی رهروان راستی ان بانوی نمونه تبریک و تهنیت میگویم
خوش آمدی
خانه ای ساده و گلی، با کم ترین وسایل زندگی، در لفافه ای از نور پیچیده شده است. زهرا(س) چشم به راه تولد نوزادی است. هاله ای از نور خدا را در برگرفته است. فرشتگان در هلهله اند و نور معطر بال هایشان از آسمان تا زمین جاده ای از نور کشیده است. غنچه ای آرام شکفته می شود با غنچه ای از جنس نور، از تبار یاس. بوی عطری خوش عالم را پر می کند. تمام گل های عالم از این عطر مبارک، لب به خنده می گشاید. زینب متولد می شود، چشم می گشاید و خانه را صفایی تازه می بخشد. خوش آمدی ای نوگل زهرا(س)، ای غنچه نوشکفته علی(ع)، ای زینب حسن و حسین(ع).
انتظار فاطمه(س)
بیا زینب، ای دختر آسمانی من، بیا ای روح ملکوتی، بیا که مادر سخت چشم به راه تو است. بیا که فاطمه(س) را با تو کارهاست. بیا که مادرت فاطمه(س) را با تو کارهاست. بیا که مادرت فاطمه(س) را با تو سخن هاست. تو را در کودکی تنها خواهم گذاشت و تو در کودکی پرستارم خواهی شد. زینبم، به نگاه های کودکانه، اما مهربان و پرمعنایت سخت محتاجم. بیا مهربانِ مادر که در این نبود یار و مددکار، تو برایم گوهری خواهی بود.
از جویبار معرفت
دختر دردانه علی(ع) فردا چشم می گشاید و دل مولا به آمدنش گرمی تازه می گیرد. چه لذت بخش است آمدنت دخترم، دردانه من، آرام دلم. چه لذت بخش است دیدن تابش نور معرفت از چشم های کودکانه ات و چه روح افزاست شنیدن عرفان از لب های کوچکت. پدر می گوید بگو «یک» و زینب(س) با لحن شیرین کودکانه تکرار می کند «یک». پدر می گوید بگو «دو» و زینب(س) که از جویبار مهر خدا آب معرفت نوشیده است، زینب(س) که به سرچشمه زلال وحی متصل است، زینب(س) که در دامن خداشناسی فاطمه(س) رشد کرده است، هرچند کودک است اما «دو» نمی گوید و چرای پدر را پاسخ می دهد که «زبانی که به یک گشوده شد به دو باز نمی شود». سلام بیکران خدا بر تو ای دردانه ولی خدا.
بنام خدای متعال
آمد آن بانو که فخر هر زن است
هر دلى با ذکر نامش گلشن است
روح تاریک همه سر گشتگان
در شعاع نور عشقش روشناست
ولادت عقیله ی بنی هاشم
حضرت زینب کبری سلام الله علیها مبارک باد
و مجددا خجسته میلاد باسعادت
حضرت زینب (س) و روز پرستار
بر تمامی عاشقان آن حضرت مبارک باد
خوش آمدی
خانه ای ساده و گلی، با کم ترین وسایل زندگی، در لفافه ای از نور پیچیده شده است. زهرا(س) چشم به راه تولد نوزادی است. هاله ای از نور خدا را در برگرفته است. فرشتگان در هلهله اند و نور معطر بال هایشان از آسمان تا زمین جاده ای از نور کشیده است. غنچه ای آرام شکفته می شود با غنچه ای از جنس نور، از تبار یاس. بوی عطری خوش عالم را پر می کند. تمام گل های عالم از این عطر مبارک، لب به خنده می گشاید. زینب متولد می شود، چشم می گشاید و خانه را صفایی تازه می بخشد. خوش آمدی ای نوگل زهرا(س)، ای غنچه نوشکفته علی(ع)، ای زینب حسن و حسین(ع).
انتظار فاطمه(س)
بیا زینب، ای دختر آسمانی من، بیا ای روح ملکوتی، بیا که مادر سخت چشم به راه تو است. بیا که فاطمه(س) را با تو کارهاست. بیا که مادرت فاطمه(س) را با تو کارهاست. بیا که مادرت فاطمه(س) را با تو سخن هاست. تو را در کودکی تنها خواهم گذاشت و تو در کودکی پرستارم خواهی شد. زینبم، به نگاه های کودکانه، اما مهربان و پرمعنایت سخت محتاجم. بیا مهربانِ مادر که در این نبود یار و مددکار، تو برایم گوهری خواهی بود.
از جویبار معرفت
دختر دردانه علی(ع) امروز چشم می گشاید و دل مولا به آمدنش گرمی تازه می گیرد. چه لذت بخش است آمدنت دخترم، دردانه من، آرام دلم. چه لذت بخش است دیدن تابش نور معرفت از چشم های کودکانه ات و چه روح افزاست شنیدن عرفان از لب های کوچکت. پدر می گوید بگو «یک» و زینب(س) با لحن شیرین کودکانه تکرار می کند «یک». پدر می گوید بگو «دو» و زینب(س) که از جویبار مهر خدا آب معرفت نوشیده است، زینب(س) که به سرچشمه زلال وحی متصل است، زینب(س) که در دامن خداشناسی فاطمه(س) رشد کرده است، هرچند کودک است اما «دو» نمی گوید و چرای پدر را پاسخ می دهد که «زبانی که به یک گشوده شد به دو باز نمی شود». سلام بیکران خدا بر تو ای دردانه ولی خدا.
تحفه های جاودان
خواهرم، امروز روز ماست. روز جشن و سرور ماست، که امروز بانوی بانوان عالم، افتخار عالم و آدم، دردانه اهل بیت خدا، زینب کبری(س) جهان را نورباران می کند. تبریک و صد تبریک، بر آسمان و زمین و آنچه در آن است. امروز به ما شادباش می گوید. اما من و تو را مباد که به تبریک دل خوش کنیم و به شادباش سرگرم شویم. مباد که این آهنگ خوش جشن و سرور، بانگ گمراهی من و تو باشد و ما را از پیام های زینبی غافل سازد و از تحفه های گرانقدری که او برایمان جاودانه به ارث گذاشته محروم سازد؛ از صدف گرانبهای عفّت از زینبِ برازنده وقار و متانت، از گوهر درخشان ایمان و معرفت، از عطر خوشبوی عشق به ولایت. مبارک باد آمدنش بر همه شیفتگان راهش.
در آغوش مهر خدا
روز میلاد حضرت زینب کبری(س) بر همه شیعیان و پیروان راهش مبارک باد و بر همه زنانی که چشم به منش حیدری و فاطمی او دوختند و زینب وار زیستند؛ همه زنانی که راه زندگیشان را به نور آن خورشید حیا و عفّت و ایمان و معرفت روشن کردند. بشارت باد بر آنان حشری زینب وار و حضوری جاودانه در جمع عاشقان حسین(ع)، در بهشت برین، در آغوش مهر خدا.
زنان زینبی
آن روز که در بارگاه پر از جلال و شکوه، و امّا خیالی یزید، با آن اقتدار ایستادی، چون درّی گران در میان مشتی سنگریزه بی هیچ اعتنایی به آن همه زر و زیور، بی توجه به یزید که آن گونه پرنخوت و مغرور بر بارگاه قدرت تکیه زده بود، با آن دم مسیحایی، از عشق به ولایت دم زدی و تمام جلال و جبروت یزید را درهم پاشیدی، آسمان هم از تو درس ایستادگی گرفت؛ زمین هم صلابت را آموخت و چشم های گل مریم برای همیشه سرشار از حیا و عفّت شد. عجب نیست اگر پرده عفّت زنان زینبی، حتی در سخت ترین شرایط، حتی به پنهانی ترین حیله دشمن، ذرّه ای کنار نرود که این گونه بودن را از تو آموخته اند. سلام بر تو که عاطفه جاری در معرفت و ایمانی.
شاهکار خلقت
خجسته باد میلاد بزرگ بانوی سرزمین نور، مهربان ترین ابر رحمت خداوندی که بر سینه های داغدیده و مصیبت زده از مدینه تا کربلا، باران مهر و عاطفه بارید. با صلابت ترین کوه که راه را بر نیزه های درد و رنج که سوی انوار ولایت پرتاب شد، سدّ کرد. خروشان ترین سیلِ عرفانِ ولایی که بنیان تمام کاخ های ظلم و زورِ زمان را برانداخت. خجسته باد طلوع این شاهکار خلقت. مبارک باد ظهور این نور رخشان در آسمان تشیع.
دختر عاطفه و مظلومیّت
آسمان را بنگر که بر زمین ستاره می ریزد. زمین را بنگر که لباس خوش عطر یاس بر تن می کند و آب ها را که بی قرار از شفافیّت این درّ رخشان، موج می زنند. جهان یکسره حیرت است از این آفرینش خدا. چشم عالم بر این شاهکار خلقت خیره مانده است. مبارک باد این میلاد خجسته. فرخنده باد میلاد دختر عاطفه و مظلومیّت، دختر مهربانی و صلابت، دختر عفّت و استقامت، زینب کبری(س).
روز میلاد نور
عجب نیست اگر امروز شیطان همه بندهای مکر و حیله را جمع کند و بگریزد. عجب نیست اگر چشم طمع دشمن کور شود، که روز میلاد نور است. روز میلاد معرفت و ایمان؛ روز میلاد سمبل عفّت و عاطفه و سرچشمه مهربانی و حیا. زنان ما امروز، سیراب از چشمه سار تفکّر زینبی، غنچه هایشان را به دامان عفّت و عاطفه و ایمان می پرورند و همین است رمز شکست شیطان و کوری چشم دشمنان. مبارک باد این روز فرخنده بر همه زنانی که در آستان عشق به دختر فاطمه زهرا(س)، زینب وار، ایمان و عفت و عشق به ولایت را فریاد می زنند.
سلام بر زینب(س)
سلام بر زینب کبری(س). سلام بر دختر دردانه فاطمه زهرا(س). سلام بر او که تمام مصائب ولایت را بر سینه لبریز از صبرش نهاد و خم به ابرو نیاورد. سلام بر او که همواره مرهم مهر بر سینه زخمی ولایت بود. سلام بر او که پیچیده در لفافه عفاف، به وقت هتک حرمت ولایت، سیلی خروشان بود. سلام بر او که از هاله نورانی کلام ولایت قدم بیرون ننهاد. لحظه ای از این گوهر تابان غافل نشد و سرانجام جان در راه عشق به ولایت نهاد. سلام و درود بیکران خدا بر او باد.
از تبار گل یاس
امروز از تبار گل یاس، غنچه ای تازه می شکفد، به همان بوی خوش و سپیدی روح افزا. امروز در دامن بوستان سبز علی(ع) گلی تازه رخ می نمایاند. در میان هاله های نور که تابیده بر این خانه ساده و سبز، ستاره ای می درخشد و زینب(س) چشم به جهان می گشاید. فرخنده باد این میلاد مبارک و مبارک باد این تولّد خجسته.
خجسته ترین نام
آسمان هم امروز در هلهله است. فرشتگان هم غرق سرورند. امروز از آسمان نوری به زمین می تابد. نوری که تاریخ شیعه را همیشه روشن می دارد، زینب(س)، خجسته ترین نام برای فرزند زهرا(س)، به رسم هدیه ای ارجمند از آسمان، از سوی خدا بر او عطا می گردد. زینب، مبارک باد آمدنت. خجسته باد میلادت. فرخنده باد شکفتنت.
در هاله های نور
خانه علی(ع)، ساده ترین خانه مدینه، امروز به هاله های نور آذین شده است. چه غلغله ای است در آسمانِ کوچک این خانه. چه هیاهویی است بین ملایک نازل شده بر این خانه. خورشید را بنگر که برای نور گرفتن از پنجره های این خانه سرک می کشد. آمده است تا از هم اکنون که زینب(س) اولین گام را بر کره خاک می نهد، پای درس او روشنگری بیاموزد. چه مبارک روزی است امروز که نور تو درخشیدن گرفته است، ای دختر علی(ع)، ای دردانه رسول(ص)، ای غنچه نوشکفته فاطمه(س).
زلال جاری مهر خدا
خوش آمدی زینب. خوش آمدی ای زیباترین تکیه گاه مصیبت، ای مهربان ترین پشتیبان دردمندی ها، ای گرم ترین آغوش داغدیدگی، ای آشناترین آیینه رنج ها. خوش آمدی. بیا که سینه تاریخ بی تو آرام و قرار نخواهد داشت. خوش آمدی از زلال جاری مهر خدا، ای آرام نورانی، ای زاده گل یاس.
جلوه کامل انسان
ای اسطوره وقار و متانت، خوش آمدی که با آمدنت مهربانی آمد. عفّت زن در تو معنی شد و وقار با تو جان گرفت. ای دختر ایمان و عاطفه، جز تو که در میان دریایی از مصیبت ها نگران درّ عفتی، چه کسی می تواند عفّت را معنی کند؟ جز تو که در زنجیر اسارت، خسته و افسرده از یک دنیا داغ جگرسوز، با یک کوه مسئولیت سنگین، پا به شام تیره نهاده ای و در پی پوششی برای حفظ حجابی، چه کسی می تواند وقار زن را به نمایش گذارد؟ خوش آمدی ای افتخار زنان عالم، ای جلوه کامل انسانیت.
نام آسمانی
کودکی زیبا چون غنچه ای تازه شکفته، لطیف تر از برگ گل، سپیدتر از گلبرگ نسترن، پاک تر از آسمان، خوشبوتر از یاس رخ می نماید. پدر در نام گذاری اش بر پیامبر پیش قدم نمی شود و پیامبر در انتظار نام آسمانیِ او از سوی خدا، چشم بر افق می دوزد. جبرئیل می آید، با یک سبد پر از گل تبریک، با یک تحفه گرانبها: «نام آسمانیِ زینب» و چشم ها به این نام روشن می شود. دل علی(ع) موج می زند. خوش آمدی ای زینت پدر، ای زینت اهل بیت، ای زینت اسلام علوی.
در دریای علم
امروز دریای علم دین به خود می بالد که در سینه اش مرواریدی گرانبها چشم گشوده است. درّی گران که دریای علم را یکسره در آینه درون خود دارد. امام سجاد(ع) خوب می شناخت مقام عمه اش زینب را که فرمود: تو به شکر خدا استادی هستی که به شاگردی نرفته ای و خردمندی هستی بی آن که کس به تو دانش آموزد. گرامی باد طلوع این ستاره درخشان در آسمان علم.
اسطوره صبر
امروز، روز آمدن توست. آمدن تو ای اسطوره صبر و بردباری، ای تجسم صبر خداگونه. بیا که درد ضربت بر بازو و پهلوی مادر به دست های نوازشگر و کودکانه تو آرام می گیرد. بیا که پدر را تو باید با چشم گریان تا خدا بدرقه کنی. بیا که جگر شرحه شرحه برادرت حسن(ع) را در واپسین لحظات تو باید به اشک چشم مرهم گذاری. بیا که تو باید در کربلای حسین(ع)، هم کوه صبر باشی و هم زلال جاری عاطفه؛ هم ستون استقامت باشی و هم پیام رسان کربلا.
غنچه گل یاس
لب به خنده وا مکنید. طبل و دهل ساز مکنید که در آمدن این نوگل بوستان آل عبا، این عزیز دل حضرت رسول(ص)، این دردانه علی مرتضی(ع)، جبرئیل هم گریسته است. جبرئیل تبریک گفته، تبریک خدا را هم رسانده، اما بازهم گریسته است و مگر می شود این غنچه گل یاس را دید، عطر خوش اهل بیتی اش را شنید و همه آن مصائبی که او برای تحمّلش آمده است را به یاد نیاورد؟
در آیینه رضایت خدا
امروز روز میلاد زینب فاطمه(س) است. روز میلاد زینب علی(ع) است. نوگلی که در آغوش چنان مادری پرورده شود و از زلال مهر چنان پدری سیراب گردد، باید که تصویر روشن و تمام نمای عفّت و وقار باشد در آینه رضایت خدا. باید که درّ گرانقدر عفاف را در سینه بدارد و قاب روشنی باشد از مظلومیت و حقّانیت شیعه. مبارک باد میلادش بر همه بانوانی که در کلاس عفّت و ایمانش به درس نشسته اند.
درّ یگانه آل عبا
بر زمین و زمان پرده عفّت دراندازید. ابر را گویید رخساره خورشید بپوشاند. آسمان را گویید چشم تواضع بر زمین بدوزد. چشم ها را گوئید پلک عفاف بر خود کشند که درّ یگانه آل عبا، دختر بتول، زینت علی(ع)، زینب کبری(س) چشم می گشاید، با عفّتی آمیخته در ذره ذره وجودش، با متانتی سرشته در بندبند بودنش، با وقاری جاری در تمام نگاهش، با سینه ای به وسعت آسمان و لبریز از صبر، با قلبی به لطافت نسترن، سرشار از عاطفه و مهر، با چشمی پر از نور خدا، پر از نور ایمان، پر از نور معنویّت، با دلی پاک و عجین با مهر خدا. مبارک باد این میلاد فرخنده بر همه شیعیان و دلبستگان بوستان آل عبا.
عشق به ولایت
میلاد مبارک زینب کبری(س) بر همه شیعیان و دوستدارانش فرخنده باد. بر همه آنان که در کلاس عفافش، درس حیا و عفّت آموخته اند. بر همه آنان که با چشم به کلام پرنورش، عشق به ولایت را زمزمه کردند. بر همه آنان که با پیروی او، نام حسین(ع) و اسلام را همواره زنده و سرافراز خواسته اند. سلام و درود خدا بر او که سینه سوزان ولایت مظلوم را به زلال مهرش مرهم نهاد.
پدیدآورنده: منیره زارعان
شب میلاد دختر زهراست
هر کجا بنگری شعف برپاست
خانه مصطفی شده گلشن
دیده مرتضی شده روشن
مونس و یار مجتبی آمد
حامی شاه کربلا آمد
واژه ی زیبای “پرستار” یعنی:
پ: پیمان خون بستن برای مهر و ایثار
ر: رفتن به سوی خدمت خلق
س: سربلند و ساده زیست و سختکوش
ت: تکمیل کننده کار طبیبان
ا: الگوی او مظهر تقوا، زینب کبری(س)
ر: راضی و خوشنود از رحمت خدا
به اذن الله
« اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا بِنتَ وَلیِّ اللهِ الأَعظَمِ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا بِنتَ وَلیِّ اللهِ المُعَظَّمِ
اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا عَمَّةَ وَلیِّ اللهِ المُکَرَّمِ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا اُمَّ المَصَائِبِ یَا زَینَبُ، وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ. »
صبر را مفهوم معنا زینب است
کعبه غمهای دنیا زینب است
چون حسین است آفتاب شهر عشق
ماهتاب عالم آرا زینب است
پانزدهم رجب المرجّب، شهادت جانسوز، عقیله بنی هاشم، بنت امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه زهراء (علیهما السلام)
اُخت الحسن و الـحـسـیـن (علیه السلام)، شیر زن کـربـلاء ، عمه جلیله سادات
ام المصائب حضرت زینب الکبری(سلام الله علیها)
را محضر مقدس و منور حجة بن الحسن العسکری(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
و مقام عظمای ولایت و تمامی شیعیان و محبان آن بی بی مکرّمه تسلیت و تعزیت عرض می نمائیم
سلام بر زینب کبری(س). سلام بر دختر دردانه فاطمه زهرا(س). سلام بر او که تمام مصائب ولایت را بر سینه لبریز از صبرش نهاد و خم به ابرو نیاورد. سلام بر او که همواره مرهم مهر بر سینه زخمی ولایت بود. سلام بر او که پیچیده در لفافه عفاف، به وقت هتک حرمت ولایت، سیلی خروشان بود. سلام بر او که از هاله نورانی کلام ولایت قدم بیرون ننهاد. لحظهای از این گوهر تابان غافل نشد و سرانجام جان در راه عشق به ولایت نهاد. سلام و درود بیکران خدا بر او باد
«ألسَّلامُ عَلَیکِ یَا زِینَبَ الکُبری(س)»
** کـیـست آن دخـتـر که مانـند پـدر گـویـد سـخـن **** مـی گــذارد بـر زمـیـن، مـانـنـد مــادر گــام را **
** کیست این بانو که از دشـمن چو بـینـد نـاسزا **
** می کـنـد مـقـهـور مـنطـق، صـاحـب دشـنام را **
** سرچوازمحمل برون آورد،خواند آن خطبه را **
** کـوفـه را لـرزاند و بر هـم زد اساس شـام را **
** گـر چـه نامش قـلـب عالم را بسـوزاند ولـیک **
** حـال سـوزانـم دل و سـازم بـیان ایــن نــام را **
** قهرمان کـربـلاء، ام المصائب زیـنب(س) است **
** آنـکـه بـا تـلخیّ صـبرش، کرده شیرین کام را **
گل نرگس فدای رنگ و بویت
نصیبم کی شود دیدار رویت
گل نرگس تو که زیباترینی
میان هر دو عالم بهترینی
گل نرگس تو که مهد وفایی
نگار دلربا و با صفایی
گل نرگس نکن ناامیدم
که عمرم داده و مهرت خریدم