عجل علي ظهورك
امروز به دستانم مىنگرم . تو در كدامين زاويه نگاهم، لانه گرفتهاى كه اين چنين منتشر مىشوى ، تو در كدامين نقطه عالم به زمين مىنگرى كه اين چنين پر از حضور توست، در صبحگاه ابريت عطر قيامت جارى است . و در روح خسته من، عطر ياد تو پراكنده مىشود، هر وقتخستگىهاى عالم مرا از تو جدا سازد، دوست دارم پر از تكرار شوم. مولا، من بر خلاف هميشه، تكرار را دوست دارم، تكرارى كه مرا به تو برساند، تكرارى كه مرا جارى سازد، تكرار عاشورا و عطش عشق، تكرارى انتظار و ندبه آدينه و سمات، من تكرار را در الفباى حضور تو خواندهام، تكرارى كه هويت مىسازد، هويت انتظار و منتظر، زندگى ام را وقف پنجرهها مىكنم و تو را از زاويه نگاهى مىخوانم كه هر روز به چشمان تو دخيل مىبندد، و هر روز به اندازه تمام سلولهاى وجودم در فضاى آدميت منتشر مىشوم. مولايم، وجودم پر از انقلاب است و لحظاتم پر از طپش، لحظهاى تامل كن، طپش لحظههايم، يادمولاست و عطر خوابهايم، عطر حضور توست . مولاى امروز بر خلاف ساير روزها به آسمانتسفر مىكنم و زمين را رها مىكنم، آسمانت چقدر بوى تنهايى مىدهد، من آمدهام تا با تو باشم مولايم، خلاصه خوبىهاى عالم هر روز، در اولين لحظه وصل در نقطه ثقل زمين، آن لحظه كه همه موجودات به تو اقتدا مىكنند من به حضور تو اقتدا مىكنم، زيرا كه حضورت عين ظهورت است. مولا قنوتم را طولانى مىكنم تا تو دعا كنى و استجابت را در وجودم برويانى .مولايم، اى كه تمام نفسهايم به ياد توست، تو اميد زنده منى، تو تمام ملكوتى و ملكوت در نگاه تو مىدرخشد. مولايم، اى تكرار، انتظار، مرا به سوى زلالىها جارى كن . زلالىهاى وصل، زلالىهاى انتظار، منتظرم، بيا در نگاه خسته شيعه، به سمت تمام قيامها، قيامت را زنده كن!
به اميد ظهورش