• وبلاگ : نواي دل
  • يادداشت : جمعه هاي بي تو بودن چقدر سخته
  • نظرات : 3 خصوصي ، 12 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + هاله 

    عجل علي ظهورك

    امروز به دستانم مى‏نگرم . تو در كدامين زاويه نگاهم، لانه گرفته‏اى كه اين چنين منتشر مى‏شوى ، تو در كدامين نقطه عالم به زمين مى‏نگرى كه اين چنين پر از حضور توست، در صبحگاه ابريت عطر قيامت جارى است . و در روح خسته من، عطر ياد تو پراكنده مى‏شود، هر وقت‏خستگى‏هاى عالم مرا از تو جدا سازد، دوست دارم پر از تكرار شوم.
    مولا، من بر خلاف هميشه، تكرار را دوست دارم، تكرارى كه مرا به تو برساند، تكرارى كه مرا جارى سازد، تكرار عاشورا و عطش عشق، تكرارى انتظار و ندبه آدينه و سمات، من تكرار را در الفباى حضور تو خوانده‏ام، تكرارى كه هويت مى‏سازد، هويت انتظار و منتظر، زندگى ام را وقف پنجره‏ها مى‏كنم و تو را از زاويه نگاهى مى‏خوانم كه هر روز به چشمان تو دخيل مى‏بندد،
    و هر روز به اندازه تمام سلولهاى وجودم در فضاى آدميت منتشر مى‏شوم.
    مولايم، وجودم پر از انقلاب است و لحظاتم پر از طپش، لحظه‏اى تامل كن، طپش لحظه‏هايم، يادمولاست و عطر خوابهايم، عطر حضور توست . مولاى امروز بر خلاف ساير روزها به آسمانت‏سفر مى‏كنم و زمين را رها مى‏كنم، آسمانت چقدر بوى تنهايى مى‏دهد، من آمده‏ام تا با تو باشم
    مولايم، خلاصه خوبى‏هاى عالم هر روز، در اولين لحظه وصل در نقطه ثقل زمين، آن لحظه كه همه موجودات به تو اقتدا مى‏كنند من به حضور تو اقتدا مى‏كنم، زيرا كه حضورت عين ظهورت است.
    مولا قنوتم را طولانى مى‏كنم تا تو دعا كنى و استجابت را در وجودم برويانى .
    مولايم، اى كه تمام نفس‏هايم به ياد توست، تو اميد زنده منى، تو تمام ملكوتى و ملكوت در نگاه تو مى‏درخشد.
    مولايم، اى تكرار، انتظار، مرا به سوى زلالى‏ها جارى كن . زلالى‏هاى وصل، زلالى‏هاى انتظار، منتظرم، بيا در نگاه خسته شيعه، به سمت تمام قيام‏ها، قيامت را زنده كن!

    به اميد ظهورش