با یاد خدا
وفات بانوی خوبیها
حضرت ام البنین تسلیت باد
ای چراغ بیت الاحزان فرزندان زهرا!
شفاعت حسین علیهالسلام و فاطمه علیهاالسلام
شاه بیت غزل عاشقانه زندگیات خواهد بود و
ماه درخشان وجودت، سرو رعنای امیدت،
عباس، سرمایه جاودانه دنیا و آخرتت.
خوشا به سعادتت ای مادر پسران دلیر!
ای مادر شیرمردان شهید
السلام علیکِ یا زوجة ولى الله، السلام علیکِ یا زوجة امیر المؤمنین،
السلام علیکِ یا ام البنین،
السلام علیکِ یا ام العباس ابن امیر المؤمنین على بن ابى طالب علیه السلام،
رضى الله تعالى عنک وجعل منزلکِ وماواکِ الجنه ورحمة الله وبرکاته ...
سالروز شهات جانسوز حضرت رقیه خاتون
قـبـله ی صاحب دلان، دوای دردمـــــــنــدان
کودک شــوریده حال، رهـروی آزرده حـال
زهـره ایوان عصمت، میوه بســتان رحـمـت
مـنـبـع فیض و عنایت، مطلع نـور و هــدایت
بر شما تسلیت باد
فریاد واحســــــــــــــــــــــــــــینا
پر شد در آن حوالـــــــــــــــــــی
طفلان به گریــــــــــــــــــه گفتند:
جای رقیه خالـــــــــــــــــــــــی
من رقیــــه دخترشیرین زبان شــــــــاه دینم
غنچه ی پژمرده ی بـــــــاغ امیــــرالمومنینم
هردوعالم دردعا،محتاج دستهای کوچک مــــن
تاابدحاجـــت رواگردانــــد ازیک آمینــــــــــــــــم
رقیه جان! یاریمان کن تا در انتظار روزی که
حضرت مهدی(عج) بیاید و
انتقام صورت نیلی ات را بگیرد، ثابت قدم بمانیم
باید کوچک زندگی کرد و بزرگ شهید شد...
امضا: حضرت علی اصغر (ع)
اشک
دلِ ما را نگران کرد
خونْ دلِ هر دو جهان کرد
حرمله بهرِ جفایش
تیرِ خود را به گمان کرد
دستِ صیاد از او درِّ صدف می گیرد
حرمله زیرِ گلو را چو هدف می گیرد
دلِ مولا شده پر خون
علی اصغر شده گلگون
یک پر، دو پر ، نه ! سهم تو تیرسه پر شده سهم تو از بقیه کمی بیشتر شده تیری که از سه جای گلویش دریده است بیرون کشیدنش چقدر دردسر شده
لشگر نگفت : حرمله پیش پدر نزن!! شش ماه بیش نیست که آقا پدر شده آنقدر بی هوا سر تو ذبح تیر شد که تازه بُهت باور من باخبر شده دیگر گلوت نیزه نشینی نمی کند از بسکه رشته رشته و زیر و زبَر شده حالا چگونه خیمه روم با چه کودکی ؟! با کودکی که ذبح عظیم پدر شده ! التماس دعا برای پسرم سیدعلی که کسالت داره دعا کنید
"یتیمی درد بی درمان...نخوانید
"یتیمی خواری دوران... نخوانید
" الهی طفل بی بابا نباشد"
کنار دختری گریان نخوانید
دوباره گریه اش میگیرد امشب
بیایید از غم هجران نخوانید
شب سوم شب خانم رقیه ست
به غیر از روضه ی ایشان نخوانید
تقاضا میکنم سربسته باشد
ز نامردی نامردان نخوانید
" رقیه جان " فقط مخصوص باباست
دگر او را به این عنوان نخوانید
زمین خورد از بلندی را بگویید
ولی از تاول سوزان نخوانید
خبر داریم پهلویش شکسته
مقاتل را برایمان نخوانید
اگر از روسری پاره گفتید
محبت کرده بیش از آن نخوانید
نگویید از سر بر روی نیزه
از آن زخم لب و دندان نخوانید
تنش پامال چکمه گشت اما
از آن غساله ی حیران نخوانید
بیایید امشبی را روضه خوان ها
" یتیمی درد بی درمان... نخوانید
شاعر: علیرضا خاکساری
التماس دعا
به نام خدا