بنام خدا
(( ای دل افسرده ازهجران مهدی غم مخور عاقبت از بهر قلب خسته تسکین می رسد ))
گفتم شبی به مهــدی ، بردی دلم ز دستم
من منتظر به راهت، شب تا سحر نشستم
گفتا: چکـــار بهــــــتر از انتــــظار جانـــــان؟
من راه وصــــل خود را بر روی تــــو نبستم
گفتـــم دلــــــم نــدارد بیتو قــــــرار و آرام
من عُقـــده دلم را امشـــب دگـر گسستم
گفتا: حجــــاب وصـلـم باشد هـــــوای نفست
گر نفس را شکستی، دستت رسد به دستم
گفتم: ببخش جـــرمم، ای رحمـــت الهی
شرمنـــده تو بودم، شرمنــــده تو هستم
گفتا: هــــزار نوبت از جــرم تو گذشتــــم
پــرونده تو دیدم، چشــــمان خود ببستم
گفتا: مبــاش نـــومیـد از خـــانه امیــــدم
من کی دل محبّ شـرمنده را شکستم؟
گل نرگس فدای رنگ و بویت نصیبم کی شود دیدار رویت؟
گل نرگـــس تو که زیبـاترینی میان هر دو عالم بهــترینی
گل نــرگـــس تو که مـَهد وفایی نــگار دلــربا و با صـــفایی
گل نرگــس مکن تو نا اُمیدم که عمرم داده و مِهرَت خریدم
به دل دارم امید، تا زنده هستم رسد بر دامن مـهر تو، دستم
عزت زیاد
الَلهُمَ کُن لِوَلیِکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَنِ، صَلَواتُکَ عَلیهِ وَ عَلی آبائِهِ فی هذِه الساَعةِِ وَ فی کُل ساعةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَینًا حَتی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعًا وَتُمَتِعَّهُ فیها طَویلاً
* مهدی * اباصالح * مـوعود * حجة الله * بقیة الله * صاحب الزمـان * صاحب الامـر * خاتـم * قائـم * مـنصور * خلف صالـح * مـنتقم * ولی عصر *
ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل بیافروزی
یا مقلب القلوب و الابصار
یا مدبر اللیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا الی احسن الحال
مولا ی من
تو ان محول الحالی که به یک نگاه احوال دل را زیر و زبر کرده زلیخای گم کرده راه را خانه دوست نشان میدهی.
یوسف بی بدیل
گر ز مهرت شیفته و ز عطر حضورت شیدا شدیم ،همه از کمان ابروییست که سایبان چشمان کهکشان پیمای توست...
وقتی بهار با سپیدی شکوفههایش از دریچهی چشمانم سرک میکشد،
موج اشکی فرو خفته، از درون سینهی تنگم به دیوارهی دل میکوبد و تو را میجوید.
بهار زیباست، لطیف و دوست داشتنی است،
اما بیتو ای زیباترین! ای لطیفترین! ای بهار جان و ای طراوت بهاران!
هیچ زیبایی، دلم را بر نمیانگیزد؛ که دل در فراق تو سوخته دارم و نگاه در راه تو دوخته.
ای بهاریترین فصلها! ای سبزترین بهاران!
دور از نگاه مهربان تو، دور از عنایت رحیمانهی تو و دور از سرانگشت لطف تو، خزانیم و سرد، خشکیم و عطشناک. فراق تو برف سپید کهولت بر چهرهمان مینشاند.
بیا که با تو بهاری شویم، بروییم و بیدار گردیم؛ که روییدن، تنها به زلال عشق تو معنا مییابد و باقی روییدنها، ماندن است و پژمردن.
بهار میآید، بهار سبز حقیقت، بهار پاکترین دلهای آسمانی، بهاریترین بهار تاریخ، به خدای آسمان و زمین قسم که حقیقت دارد. بهار میآید و خدا زمین مرده را باز زنده میکند شاید فردا و شاید فردایی دیگر، آنچه حق است وعدهی خداست که بهار میآید
چه باشم وچه نباشم،بهاردرراه است
بهار، همنفس ذوالفقار در راه است
نگاه منتظران، عاشقانه میخواند
که آفتاب شب انتظار در راه است
به جاده های کسالت،به جاده های تهی
خبر دهید که آن تکسواردرراه است
کسی که با نفس آفتابی اش دارد
سر شکستن شبهای تار،درراه است
کدام جمعه؟ندانسته ام،ولی پیداست
که آن ودیعه ی پروردگاردرراه است
دلم خوش است میان شکنجه ی پاییز
چه باشم وچه نباشم، بهاردرراه است
التماس دعا
یا مقلّّب القلوب و الابصار
یا مدبّر الیل و النّهار
یا محوّل الحول و الاحوال
حوّل حالنا الی احسن الحال
در آستانه ی حلول سال جدید خواستم با تقدیم
این هفت سین متبرک قرآنی به دلهای پاک شما همراهان صمیمی ، سفره هفت
سین دلمون رو مصفا کنیم به چند سلام دیگر " بر حضرت بقیه الله الاعظم امام مهدی (عج) و اهلبیت
و خاندان ال الله (ع) همگی در آغازین لحظات تحویل سال نو دست ادب بر سینه می گذاریم :
سلام علی نوح فی العالمین (آیه 79 سوره صافات)
سلام علی ابراهیم (آیه 109 سوره صافات)
سلام علی موسی و هارون (آیه 120 سوره صافات
سلام علی ال یاسین (آیه 130 سوره صافات)
سلام علی المرسلین (آیه 181 سوره صافات)
سلام علیکم بما صبرتم (آیه 24 سوره رعد
سلام هی حتی مطلع الفجر (آیه 5 سوره قدر)
برآمد بـــاد صبح و بوی نوروز به کام دوستان و بخت پیروز
سلام...
بهار در راهه.... صداشو میشنوین؟... – میشناسم من صدای پای اوست... شیوه راه رفتن زیبای اوست...-
میگن بهار که میاد باید همه جا پاک پاک باشه... و مهمتر از همه چیزها دل آدمه....
دلتونو خونه تکونی کردین؟... جلا گرفته؟ ... شده مثله آینه ؟....
آخ... میدونم که همه شماها اونقدر آبی و آسمونی هستین که دلتون همیشه صاف و پاکه...
قربون دل همه اونهایی که قلبشون همیشه بهاره........ قربون صفای دلشون....
بهار و گل طرب انگیز گشت و توبه شکن
به شادی رخ گل بیخ غم ز دل برکن
رسید باد صبا غنچه در هواداری
ز خود برون شد و بر خود درید پیراهن
طریق صدق بیاموز از آب صافی دل
به راستی طلب آزادگی ز سرو چمن